اینقدر راحت؟

تازه از مطب دکتر اومدم و دارم نگاه به آزمایشهایی که برام نوشته می‌کنم که تلفن زنگ می‌زنه.  یکی از دانشجوهای فوق لیسانسمه که فردا امتحان شیمی معدنی پیشرفته داره.

_ استاد ترو خدا، من خیلی مشکل دارم. دارم از شوهرم جدا میشم. همش توی دادگاه هستم. نمی‌تونم درس بخونم.

_ مشکلتون چیه؟

 

 

 

_ استاد خیلی مفصله.  اصلا آدم فهمیده ای نیست. یه بازاری پولداره. می‌خواد از من یه زن خونه‌دار بسازه.  همش دنبالم می‌آد ببینه من کجا میرم، چیکار می‌کنم؟ من عاشق درسم استاد ولی اون یه بازاریه....

_ به هر حال از اول می‌دونستی که یه بازاریه. این که عیب نیست!

_ آره ولی استاد نمیدونید که....

_‌میخوای من باهاش صحبت کنم؟

_ نه! اصلا آدم فهمیده‌ای نیست. آبرو ریزی می‌کنه. به من تهمت میزنه که با کسی دیگه هستم.... حالا هم برادرم از کانادا می‌خواد بیاد منو ببره. میگه اونجا خیلی خوبه. اصلا ترافیک نیست! آرومه. میتونی پیشرفت کنی .....

_ با این چیزا زندگیتو بهم نزن .........  حالا تو  تمام تلاشتو برای فردا بکن. ببینم چی میشه؟

 

 

.................................

 

_ استاد؟ مگه من به شما مشکلمو نگفتم؟ پس چرا منو انداختین؟

_ عزیزم نمره برگه شما 2 بود. من چیکار می‌تونستم بکنم؟

_ استاد بخدا خیلی به هم ریختم. الانم چند وقتیه دارم میرم روانشناس که بعد از جدایی ضربه نخورم.

_ ببین عزیزم، اگه نظر منو می‌خوای برو بچسب به زندگیت.

_ نه........ من عاشق درسم. می‌خواستم برم انصراف بدم توی بانک همه بهم گفتند شیمی رشته‌خوبیه.

_ بله. شیمی رشته‌ی خوبیه اما با شناختی که من توی ترم از تو دارم خیلی توی این رشته موفق نیستی.

_ نه استاد. آخه من مشکل داشتم. شوهرم یه آدم نفهمه که به من همش تهمت میزنه. منو درک نمی‌کنه.... قبل از ازدواج با یکی شش ماه صیغه بوده...

_ قبل از ازدواج چه ربطی به تو داره؟ من بازم میگم برو بچسب به زندگیت.

_ آخه استاد یکی دیگه هست که منو درک می‌کنه. می‌خواد منو ببره کانادا!

_ هوم ......

 

 

................................

 

_ استاد من می‌دونستم شما از من خوشتون نمی‌آد....

_ یعنی چی؟ توی کلاس بیشترین انرژی رو من برای شما میگذاشتم.  غیر از این بود؟

_ ترو خدا استاد. میدونید من چقدر باید پول بدم برای این درس؟

_ اولا که آدم که عاشق درسه براش هزینه می‌کنه. بعد هم شما که گفتی می‌خوای بری کانادا. دیگه یکباره برو همونجا ادامه بده.

_ نه استاد از دیروز تا حالا زندگیم کلی فرق کرده.  اون دکتره که می‌رفتم پیشش همون بود که قرار بود منو ببره کانادا... گفت که هنوز با زن قبلیش رابطه داره. با منشی مطبش هم..  به منم گفت باید سه ماه با هم  رابطه داشته باشیم تا بعد تصمیم بگیریم....  حالا می‌فهمم شوهر خودم چقدر ماهه. با اینکه از اون پولدارای شهرشونه نیگاه به هیچ زنی نمی‌کنه. حالا من میگم پولداره شما منو نندازینا .......

_ گفتم  زندگیتو اینقدر آسون نباز دختر...  بعد هم من شما رو نمیندازم. شما خودتون افتادین.  برو به مسائل مهمتر زندگیت فکر کن. توی زندگی مشکلاتی هست که بی اهمیت ترینشون افتادن یه درس سه واحدیه!

نظرات 12 + ارسال نظر
خزر سه‌شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:19 ق.ظ http://khazarbenoo.blogsky.com

خیلی باحال بود

آرش چهارشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:46 ق.ظ http://arash54.mihanblog.com

عجب استاد بی بخاری!!

نرگس جمعه 26 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:11 ب.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

آبروی هر چی شیمیسته برد که... خانوم دکتر اصلا بندازش... نذار بیاد تو جامعه شیمیستها :دی
ولی خارج از شوخی ادم متاسف میشه... :(

صدف جمعه 26 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:14 ب.ظ http://arayeshgahesadaf.blogfa.com

http://arayeshgahesadaf.blogfa.com

بابک شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:12 ب.ظ

چه دنیای کوچیکی داره این زن

نثرما شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:28 ب.ظ http://nasrema.blogspot.com

سلام
مرسی خانم دکتر. مرسی. عالی چون همیشه
راستی
قلمتونو نمی فروشین؟

باران دوشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 05:52 ب.ظ http://www.botgar.persianblog.ir

بگذر از دریا وشور موجها, قایق بساز!
عشق راویران کن وتصویری ازعاشق بساز

...

مهدی چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:11 ق.ظ http://dastneveshteha.blogsky.com

:) دکتر این پست شما بسی مقبول افتاد !

دژاوو چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:34 ب.ظ http://siavu.blogfa.com

از ویژگی های آدمهای بی فکر همینه که چون فکری ندارن خیلی زود تحت تاثیر دیگران قرار میگیرد. همیشه مردد هستن و ....
ای کاش توی تمام دوران تربیت توی خونه و تحصیل و تربیت در مدرسه، فقط یک چیز رو یاد آدمها میدادن که برای همیشه کفایت میکرد: فکر کردن.

مرتضی چهارشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:43 ب.ظ http://www.sciencez.blogfa.com

هممون یک تحفه ایم ولی جلو همدیگه جا نماز آب می کشیم

مگه نه نگید نه

بریدا شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:10 ق.ظ http://httpNASIIMA.persianblog.ir

شما چه قلم جالبی دارید.
خیلی جالب بود. بااینکه خیلی سرم شلوغ بود نتونستم نخونده صفحه رو ببندم.
موفق باشید

mohammad چهارشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:02 ب.ظ http://gamesgold.blogfa.com

باسلام و خسته نباشید خدمت شما و همکارانتان سایت خوب و پرمحتوایی دارید از این بابت به شما و همکارانتان تبریک میگوییم ما مایل به تبادل لینک با شما هستیم اگر شماهم راغب به این امر هستید مارا با نام فروش بازی کامیوترجدید لینک فرمایید و در بخش نظرات سایت www.gamesgold.blogfa.com نظر خود را مبذول دارید تااین امر صورت گیرد با تشکر و ارزوی موفقیت روزافزون برای شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد