بچه‌های این دوره زمونه!

به رسم خودش یه نامه براش نوشتم و از لای در اتاقش انداختم تو. از وقتی نوشتن یاد گرفت، کارش نوشتن دعوت‌نامه بود برای من.  هر روز به یه بهونه‌ای باید می‌رفتم توی اتاقش و توی اتاقکی که با پیچیدن چادر دور پایه‌ی صندلی و لوله‌ی گاز برپا کرده بود، جشن تولد آقا خرگوشه، خرسه، پریسا، عیسی، گوش مروارید و بقیه‌ی بچه‌هاشو می‌گرفتیم ( هر کدوم از این اسما هم برای خودش داستانی داره).

توی نامه براش نوشتم:

ساعت 2 نیمه شب چنین شبی، خدا یکی از  فرشته‌های کوچیکش رو  برای من فرستاد. فرشته‌ی کوچولوی من خوش اومدی به دنیای آدما..تولدت مبارک.

 

تقریبا ده دقیقه بعد، از توی اتاقش اومد بیرون و یه تیکه کاغذ رو انداخت پشت سرم. بعد هم مثل موش رفت و قایم شد. نوشته بود:

چیی چی ... باید برایم کادو بخری. چه علکی می‌نویسی تولدت مبارک. تو با بابا باید برایم کدو ( منظورش کادو بوده) بخرید. بیا اینم نامت. فهمیدید . این تور ( اینطور)  هم نمی‌خواد برام شعر بنویسی. این نامه‌ای که دادی به درد من نمی‌خورد!

 

 پ.ن: میگم حالا که قراره مخارج جشنو بدیم بقیه هم که قراره کادو بیارن. کسی یه    اَمیل خُسین خان خوب و سر به زیر سراغ نداره تا هم صرفه جویی توی مخارج کنیم هم اینکه آرزو به دل نمیریم. هان؟

نظرات 18 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 10:47 ق.ظ http://manteghi.blogsky.com

متن نامه ای که به اغای احمدینژاد فرستادم >


:to



DR-AHMADINEJAD@PRESIDENT.IR



آغای احمدینژاد سلام امیدوارم سالم باشید تا بتوانید کشور را خوب اداره بکنید چون به قول شاعر " عقل سالم در بدن سالمست" احتمالا من اینطور حس میکنم که شما کمی کسالت دارید درست است؟ ولی امیدوارم اگر این حرف من درست باشد کسالت شما زیاد طول نکشد و خدا شفایتان بدهد . راستی در مورد اعزام ناظر حقوق بشر از ایران به غرب من فکر میکنم بهترین گزینه برای اینکار شخص مرحوم سعیداغا امامی بودند که متاسفانه یا خوشبختانه شربت شهادت نوشیدند ولی خوب فقط که همین یک گزینه تنها نیست به نظر من سردار نقدی یکی دیگر از بهترین ناظران حقوق بشر میتوانند باشند روی پیشنهاداتم فکر کنید راستی یه چیز دیگه آیا شما میدانستید که در اروپا یا آمریکا اگر کسی بر ضد مسئولین صحبت کرد او را به اعدام و یا اخراج از کار محکوم میکنند خوش به حالم که در مملکتی زندگی میکنم که اصلا از این خبرا نیست و همانطور که اول انقلاب گفته شد که ملتی که این همه منابع دارد چرا باید پول برق یا مالیات بدهد واقعا خوشحالم که در این کشور ، دیگر از مرگ گرسنگان خبری نیست البته اگر یک وقتی کسی هم از گشنگی مرد این دیگه تقصیر آمریکاست چون تمام این بلایای دنیا تقصیر همین آمریکای نامرده و ما اصلا مقصر نیستیم پیشنهاد دیگرم برای رفع فقر اینست که در سر هر کوچه ای یک بلند گو بگذارید تا صدای اذان و قرآن ، شکم بچه های گرسنه را سیر کند انشاا... زمانی برسد که آنقدر مسجد و تکایا داشته باشیم که دیگر گشنه ای باقی نمانَد راستی این جرج بوش هم با عوامفریبی اومد روی کار میدونین چجوری ؟ اولش گفت که میخوام وضع معیشتی همه رو خوب کنم (البته خودش هم میدونست که با وجود کشوری مانند ایران که دائما نقشه های او را نقش بر آب میکند این امر میسر نیست ولی خب مردم آمریکا که این چیزا رو به خاطر یکطرفه بودن تبلیغات نمیفهمند و نمیتوانند رب را از رُب تشخیص بدهند گول خوردند) خب بگذریم داشتیم از موضوع پرت میشدیم کجا بودیم ، اهان یادم اومد جرج بوش گفت میخوام وضع معیشتی همه رو خوب کنم ولی خوب بعداز اینکه انتخاب شد گفت که میخواد ایران رو از روی نقشه محو کنه البته اگه آغای جرج بوش میدونستن که اینکار ، اول خودشان رو از روی نقشه محو میکنه هیچوقت این غلطا رو تو صحبتاشون نمی آوردن خب مثل اینکه بحث طولانی شد آخه شما کارای مهمتری هم دارین مثل بازدید از حرم حضرت معصومه و رقیه و امام رضا و تجدید میثاق با شهدا و نثار فاتحه برای اونا و کلاسهای فیزیک نور و رفتار متفاوت نور در محیطهای مختلف که البته اینا مهمترین امور مملکته. خدا را به شما سپردم مواظبش باشین

شهاب دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:07 ق.ظ http://binafasi.blogsky.com

با هر کس باید به اقتضای سنش رفتار کرد! خوبه حالا نرفتی براش از کتاب های دکتر شریعتی بخری!

نوپا دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:24 ق.ظ http://www.taheri.blogsky.com

باسلام خدمت شما
مطالب شما را خواندم موفق باشی
به من سر بزن

روزنه دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:28 ق.ظ

چه کار شیرینی مهتاب جون.دلم یکهو بچه خواست.
حتما یادم میمونه.
خیلی قشنگ جوابتونو داده ها:)

مهتاب دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:40 ب.ظ

نرگس جان: این یکی از به یاد ماندنی ترین خاطرات ما شده. نامه‌اشو نگه داشتم..هر سال سوم بهمن بیرون میارمش و کلی می خندیم با هم.......
شهاب جان : درست میگی که باید به اقتضای سنش برخورد کرد. اما همین شعر خوندنهای من از دو سالگیش باعث شده که توی این سن کم رمان هم بنویسه... دست کم نگیریم بچه ها رو...

حسین دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:21 ب.ظ http://manteghi.blogsky.com

سلام مهتاب متشکر که نظر دادی متن تو رو بعد از گذاشتن پیام میخونم. فعلا

نازخاتون دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 04:49 ب.ظ

الهی جیگرش رو با اون "چیی چی" گفتنش ! دم بریده ی ناقلا:) البته راست گفته ها!

[ بدون نام ] دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:00 ب.ظ

تولدش مبارک!
ایشالا شمع ۱۳۵ سالگیشو فوف کنه!...


کاشکی مام بچه فسقلی بودیم تا از همه یه اونایی که دوسشون داریم تمومه کا دو هامون رو بگیریم

نرگس دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:30 ب.ظ

تولد فرشته اتون مبارک... براتون یه گلریزون میگیریم بلکه مخارج جشن در بیاد دی:))

حسین دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:48 ب.ظ http://poetriman.blogsky.com

سلام خوب بود ولی ؛الکی؛ رو درست بنویس بای

مهتاب دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:36 ب.ظ

آی دستت درد نکنه نرگس جون...
حسین آقا من همونجور که توی نوشته اش بود نوشتم.تازه خودش میگه همه‌ی قشنگیش به خط خرچنگ قورباغه و اشتباهاتشه! حیف نشد بذارمش اینجا....

مهدی سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:01 ق.ظ

تولد فرشته خانوم مبارک ...

زمزمه های ذهن من سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 10:58 ق.ظ http://www.zemzemeh-ha.blogspot.com

خیلی خیلی جالب و عالی بود

مهدی سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:27 ب.ظ http://ImPersian

مبارک باشه...
البته اگه مبارک باشه خشک و خالی رو قبول میکنن... میشه خشکه حساب کرد ؟
شما هم خسته نباشی لابد این روزای امتحانا حسابی سرتون شلوغ بوده...
دلم به حالت میسوزه٬ چه مشاوره هایی باید بدی... کاش میگفتی به آدمایی که این مشکلات رو پیدا کردن چجور مشاوره میدید و اصولا راه کار علمی و امروزیش چیه...

مهتاب سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:11 ب.ظ

مهدی جان ممنونم از بابت تبریکت . من مشاور نیستم . این حرفا مال یه مشاور بود که همونجا توی کامنتها نوشتم چه کاری ازشون بر میاد.........ولی این برگه صحیح کردنها رو راست گفتی.......

رها سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:50 ب.ظ

سلام مهتاب جون ...

آخ که چقدر این جغله ها دوست داشتنی هستن . قدر این لحظات رو بدون . درضمن هانیه زیاد داریم امیل حسین کم شده انگار ...

ارش سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:19 ب.ظ http://khordad76.persianblog.com

salam romsiah ke farsi naneveshtam va dir khedmat residam dastane name chi
harchi khondam nafahmidam
bavar konid aval fekr kardam ke be man veveshte chon manam reys jomhoram yadetone ke
dovoman manm tabrik migam inshaalah ghadesh darbiyad to cheshme harchi adame bad jenso mokharebe
sevoman age ishon ba shoma etelaf konan va hadye tavalod nkhan man ahle moslehe nistam va keik mikham
khahesh mikonam ngid harvaght omadam iran va az in tarofa
sabz bashid ham shoma va pedarsh va khodash va ayandeh ash

نثرما چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:24 ق.ظ http://nasrema.blogspot.com

سلام
شیرین بود مثل عسل.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد