آقای خاتمی: لطفا به وبلاگ شهر با عبای کرم رنگتان بیایید!

من این عبای شکلاتی را که کمی سیر یا روشنترش را می‌توان بر تن هر آخوندی دید، دوست ندارم. من خاتمی را با آن عبای کرم روشنش دوست داشتم. وقتی آن را پوشید، حس کردم با بقیه فرق دارد! قبل از او این عبا را تن کسی دیگر ندیده بودم.  من حرفهای خاتمی را دوست داشتم، چون احساس کردم کسی آمده است که کاری بکند! من آقای خاتمی را در دور اول ریاست جمهوریش  دوست داشتم چون فکر می‌کرد می‌شود کاری کرد. اما ...

آقای خاتمی دور دوم نباید می‌آمد! شاید آوردنش. گریه‌هایش این را می‌گفت! خاتمی دور دوم می‌دانست که کار زیادی نمی‌شود کرد. اما آمد. که اگر نمی‌امد خیلی علامت سوالها از رویش برداشته می‌شد.  اگر نمی‌آمد، بیشتر دوستش داشتم!

تاریخ ایران به یاد می‌آورد کسان دیگری را که آمدند و نتوانستند به وعده‌هایشان عمل کنند. نتوانستند آب و برق را مجانی کنند، نتوانستند پول نفت را سر سفره های مستضعفین بیاورند، نتوانستند پابرهنه ها را وارث زمین کنند. نتوانستند...  اما هیچکس جرات نکرد که بیاید و  همان حرفها را از قول آن شخصیت‌ها تکرار کند چه برسد به آنکه گلایه کند! اما امروز  همگی از خاتمی گلایه  داریم.

دوستان (و حتی دشمنان ) عزیز که امروز همه‌ی تقصیرها را گردن خاتمی می‌اندازید؛ خاتمی بیش از این نتوانست . شما چه می‌توانید بکنید؟!  ( خداییش با این ملت که نیمش خمارند و نیمش نشئه چه انتظارهایی داریم‌ها؟!). می‌گویید خاتمی وقت را هدر داد؟ خوب این چهار سال را هم اضافه کنید به باقی عمر هدر رفته مان! حتما اینقدر انصاف دارید که دور اول را به کلی ندید نگیرید!

 

و کلام آخر با شما آقای خاتمی: خوش آمدید. اما اهالی وبلاگشهر از شما انتظار دارند که اینجا شفافتر باشید! پس لطف کنید و این عبای شکلاتی را عوض کنید و با آن عبای کرم رنگتان بیایید. شما که  یکوقت خدای نکرده از آن عباهای سیاه  رنگ ندارید. نه؟!

نظرات 9 + ارسال نظر
بابک یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:23 ب.ظ

سلام در مورد اقای خاتمی در مورد شما موافقم
ولی به نظر من دوره دوم هم خودش امده بود

نثرما یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:15 ب.ظ http://nasrema.blogspot.com

تاریخ ایران پر از حرکتهای کم توفیق است.بر عکس تاریخ مغرب زمین!چرا؟
عدم توازن قدرت.قدرت بی حد وحصر!یکسو و دیگر سو ضعف و ناتوانی که فقط با فریاد حلقوم ها از خفا در می آید. بله دور دوم خاتمی نمی خواست بیاید اما بالاخره آمد.و انتخاب کرد.

عالیجناب نویسنده یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:31 ب.ظ http://blog.sedighi.ir

سلام اینکه ما چه می توانیم بکنیم حرف جالبی نیست چون عملا نمی گذارند ما دیده شویم تا برسد به آنکه چه توانایی هایی داریم.خاتمی باید در ان ۸ سال می فهمید که در چه جایگاهی قرار گرفته و چه می تواند بکند ماهیچوقت از او معجزه نخواستیم وحالا هم او را محکوم نمی کنیم اما او خود گفته:زنده باد مخالف من!

آونگ خاطره های ما یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:24 ب.ظ

سلام .
خوبی گل من؟
تو صبر کن بیاد یک فکری هم برای عبایش می کنیم :‌‌ ) )

مهتاب یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:11 ب.ظ

عالیجناب نویسنده ی عزیز: آنها که کار اجرایی هر چند کوچک در این مملکت داشته اند می دانند که اگر جزو باند فراقانونها نشوی در محدوده ی اختیارات قانونی خودت هم نمی توانی عمل کنی. این آقای نثر ما می داند چه می گویم!!

نرگس دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:16 ق.ظ

برای من هیچوقت فرق نخواهد کرد...هیچوقت..سیاست چیز قشنگی نیست

صفورا هنرمند دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 07:04 ق.ظ

با مطلب مهتاب موافقم ... آما...
منتهی نظر من کمی پیاز داغش بیشتره که در وبلاگم توضیح دادم و بسی فحش خوردم!!!!
صفورا

خودم دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:00 ب.ظ http://karamel.blogsky.com

بذار با همون عبای شکلاتیش بیاد که خیلی هم بیشتر به ریش های زیتونیش میاد و ادم وقتی می بینتش یاده باقلوا می افته

پویا دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:01 ب.ظ http://pesareshikamo.tk

سلام خوبی ؟
بازم مثل همیشه
خدانگهدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد