گنجی از مرگ نجات یافت

در پنجاه و هفتمین روز از اعتصاب غذای اکبر گنجی و در حالی که به گفته پزشگان بیمارستان میلاد به علت لخته شدن خون در دست ها و کم کاری مغز استخوان و غلظت خون و افت فشار خون شمارش معکوس برای مرگ او فرا رسیده بود، به درخواست معصومه شفیعی همسر وی و هزاران نامه از اطراف جهان که به بیمارستان محل بستری بودن وی رسید، پزشگان بیمارستان با اتصال سرم غذائی به این روزنامه نگار در بند وی را از مرگ نجات دادند.



بلند شو مرد! پاشو برو سر  ِ سفره‌ای که معصوم خانوم برایت با سلیقه چیده، بشین. پلو هست با خورش قورمه سبزی که نشان از هویت ایرانی دارد! حیفت نمی‌آید از این دوغ  ِ نعنایی می‌گذری؟ بوی ریحان ِ سبد سبزی مستت نمی‌کند؟ پس چرا نمی‌روی تو هم شکمی از عزا در آوری؟ من نمی‌فهمم !

خیلی‌ها نمی‌فهمند! خیلی‌ها هم خودشان را به نفهمی می‌زنند از ترس یا هر چه که هست! به روی خودشان هم نمی‌آورند که یکی گوشه‌ی همین شهر دارد می‌میرد. خیلی‌ها حتی نمی‌دانند که چه می‌گویی ؟ گیرم که بدانند، فکر می‌کنی چه می‌گویند؟ می‌گویند بیکار است! دیوانه است! آخه اینم دیگه زیادی دهنشو باز کرده! خوب مرد برو راحت زندگیتو بکن!

اینها را می‌گویم که دینی به گردنم نباشد. که فردا وجدان درد سراغم نیاید! هر چند خیالم راحت است که تو با طناب ما توی این چاه نرفتی. اما نه!  ته دلم یکجوریست!  ته دلم می‌گوید که این دین تا ابد به گردنم می‌ماند! ته دلم می‌گوید که فردا وجدانم درد می‌گیرد وقتی می‌بینم  بدن ِ نحیفت از  کلوخهایی که من آرام به سویت پرتاب ‌کرده‌ام بیش از قلوه سنگهای بقیه به درد آمده است* !


*
( نقل از تذکرةالاولیاء عطار نیشابوری)
چون به زیر طاقش بردند به باب‌الطاق پای بر نردبان نهاد.
گفتند: حال چیست؟ گفت: « معراج مردان سر دار است.»…
پس بر سردار شد... پس هر کسی سنگی می انداختند. شبلی موافقت را گلی انداخت. حسین‌بن منصور آهی کرد.
گفتند: «از این همه سنگ چرا هیچ آه نکردی؟ از گلی آه کردی؛ چه سر است؟
 گفت: آن‌که آنها نمی‌دانند، معذورند. از او سختم می‌آید که می‌داند که نمی‌باید انداخت. 

نظرات 5 + ارسال نظر
یه دوست دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:59 ب.ظ http://www.money4u.blogsky.com

سلام دوست عزیز ما برای کسب درآمد از اینترنت محیطی شفاف و ساده برایتان مهیا نموده ایم .....خسته نباشین ...مطالب جالب و جدیدی رو در مورد تنها راه(( قانونی ))کسب درآمد از اینترنت در (ایران ) توسط یک سایت فرهنگی و3شرکت بزرگ ایرانی باحمایت کلیه بانکهای سیستم طرح شتاب..... که موفق به راه اندازی سیستم بازاریابی شبکه ای جالبی شده اند....و شمامیتوانید از هر نظر به آن اطمینان داشته باشید ...را نوشته ام...... فرصتهای مناسب در زندگی به ندرت پیش میایند.....شانسی که شاید دیگر سراغ شما نیاید!!!!!! با بهترین آرزوها...

میترا سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:23 ق.ظ http://nasrema.blogspot.com

سلام
افسوس!

پارسا چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:58 ب.ظ http://khalvatkadeh.blogsky.com

سلام
... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
موفق باشی.

لاله چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:20 ب.ظ

یکی نیست به این حضراتی که هرجا می رسند خودشون رو تبلیغ می کنند بگه آخه گوشت کوب هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد(منظورم به نویسنده پست یه دوسته)

مهتاب چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 05:05 ب.ظ

درست میگی لاله جان. من هم مخصوصا اونو حذفش نکردم تا چیزی که خطاب به گنجی ( گیرم که بدانند .... ) توی این پست نوشته بودم مستدل باشه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد