چه بگویم که غم از دل برود ........

اول یکی از کتابهای درسیم نوشته شده: اگه قرار بود کتابی که نوشته میشه بدون عیب و نقص باشه هیچوقت کتابی نوشته نمی‌شد!
این مقدمه رو برای این گفتم تا بگم :
اول اینکه یه هفته ای میشه از سفر برگشتم.
دوم اینکه اونایی که به این سفر رفته‌اند میدونند که آدم با دیدن خونه کعبه چه حالی بهش دست میده. می‌خواستم یه متن خوب و کامل از سفرم بنویسم. اما این چند روزه اونقدر کارهای عقب مونده و جلو رفته! پیش اومد که فقط تونستم دو بار کامپیوتر رو روشن کنم. این یه تیکه رو هم نوشتم تا این طلسم یه جوری شکسته بشه و من بتونم دوباره راحت بنویسم....
راسی سوغاتیم آوردیما کسی نمی‌آد واسه زیارت قبولی و دیده بوس بوسی؟!

نظرات 4 + ارسال نظر
روزنه شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:52 ق.ظ

همون دعاها بهترین سوغاتیه.
تجربه ی قشنگیه:)
زیارتت قبول.

لاله شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:16 ب.ظ http://roselaleh.net

خوش آمدی/سوغات ما چی؟/چی؟/نه نه فقط دعا کن برام/یک جای کارم گیر پیدا کرده/دارم از هرچی دعا هست دلزده می شم/اگه درست بشه از دعای خودم نبوده مطمئنم

ملا حسنی شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:18 ب.ظ http://mollah.blogspot.com

زیارت قبول.

نثرما یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:08 ب.ظ http://nasrema.blogspot.com

سلام و بازم قبول باشد. من فکر کنم در یادتان سوغات گرفتم.و بر قلبتان صمیمانه دیده بوسی را پیشگش کرده ام.
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد