ورود آقایون ممنوع !  (قسمت اول )
 
من یک زن هستم. نیازی هم  نمی بینم  فریاد کنم که  تو با همه ی مردانگی ات، با همه ی زور بازویت ، 
با همه ی حقوقی که جامعه ی مرد سالار ما به تو بیشتر از من عطا می کند،  به من نیازمندی. 
من یک زن هستم. کسر شانم هم نمی‌شود اگر بگویم با همه ی جایگاهی که برای خودم در چنین جامعه ای 
دست و پا کرده ام ، با آنکه مخارج خودم را هم می‌توانم تامین کنم ، با آنکه از نظر شخصیتی هم مستقل هستم ،
باز هم به تو نیازمندم !
من یک زن هستم. به خودم ایمان دارم و همین برایم کافیست.  فریاد زدن برای اثبات اینکه من وجود دارم ، 
برای آنکه تو مرا ببینی  ، برای آنکه تو حقوق مرا رعایت کنی اثری نخواهد داشت. کافیست من خودم را باور کنم. 
آنوقت تو هم مرا باور خواهی کرد بخواهی یا نخواهی!
سعیم بر آن نیست که رضایت آقایان را با این نوشتار جلب کنم. حتی نمیخواهم شما خانمها را به انفعال بکشانم 
که جهت احقاق حقوق از دست رفته ی خود ساکت بنشینید . نه ! سخن اینجاست که به قولی مغز افزار* را برای
خودتان روشن کنید. بعد سراغ نرم افزار و سخت افزارش بروید. به اعتقاد من پشت تفکر زنهای فمینیست ما 
همان منطق مرد سالاری قرار دارد. هر دو به بیراهه میروند و هر دو سعی در انکار طرف مقابل دارند. 
بیایید با خودمان رو راست باشیم.  بیایید تواناییهایمان را بسنجیم ببینم شانس هر یک از ما در چه زمینه هایی
بیشتر است؟ 
برای اثبات اینکه هستیم نیازی نیست کارهای مردانه کنیم ! شاید مرز بندی مردانه و زنانه بودن کمی سخت باشد
اما این مرز به هر حال وجود دارد و این به هیچ وجه معنای تضعیف و تحقیر جنس مقابل را نمی‌دهد.
دیده ام که در مثالهای بسیاری از طرفداران این تشکلها امثال این جملات که زنها فلان هستند و بهمان و امروزه حتی
میتوانند مکانیکهای خوبی هم باشند ، آورده می‌شود. این مثال مرا یاد این مطلب می‌اندازد که از آنهمه صفات
وارسته ی علی (ع)  کندن در خیبرش را برایمان مثال زده اند! خوب من به عنوان یک زن اگر جایی لازم باشد
این تیپ کارها را هم انجام می‌دهم ولی این که این رفتارها به خودی ِ خود امتیازی برای جنس مرد یا زن محسوب
شود جای سوال دارد...............


راستی مصاحبه های بیلی و من را هم از دست ندهید.































* عبارت مغز افزار را از آقای زم امانت گرفته ام.





نظرات 19 + ارسال نظر
ابی سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 06:29 ب.ظ http://www.ebraheem.blogfa.com

بینوا درست است که نر را جنس به ظاهر قوی خوانده اند اما ....... تو هم انتقام را فقط از برخی مردان میتوانی بستانی که لیاقتشان بسیار زیاد تر از أآن است که .....
http://www.ebraheem.blogfa.com

کاش اول مطلب را می خواندی بعد نظرت را می نوشتی.....

لکنت سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 06:50 ب.ظ http://sadjad2357.persianblog.com

سلام... خیلی موافقم؛ با اینکه مردسالاری مثل زن سالاری، نه اصلا سالاری قبیح است.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:25 ب.ظ

Probably,this is a little difficult to me to understand but
please respect to eachother .Unfortunately relationship betwen man an women in iran is concerned to economic condition and it never change .
So please remind on your mind the life is going on and love,sex are part of life ,so don't interper

مهتاب سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:32 ب.ظ

منم که همینا رو دارم ریمایند میکنم !

hajieh سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:53 ب.ظ http://www.hajieh.blogsky.com

salam
omidvaram hamishe dar zendeghi va veblog nevisi movafagh bashid****

خشایار سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:24 ب.ظ http://skyblog.blogsky.com

هنوز با تو ام !

بیلی و من سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:31 ب.ظ http://www.mebaily.com

اصولا انسانی که با ائدیولوژی و یا هر بینش خاصی به جهان نگاه می کند و قصد تببین حقیقت زندگی را چه در حوزه اجتماع و سیاست و دیگر امور دارد آدمی است محدود و طبیعتا نگاهش به همه چیز نیز محدود. این آدم خود به درک زندگی و حقیقت آن نرسیده بلکه آنچه را می گوید تکرار آنچه است که دیگران گفته اند. برای فهمیدن حتا ساده ترین حقایق زندگی باید آزاد بود، آزاد از پیشداوری، آزاد از هر اندیشه مذهبی و غیر مذهبی که مانع درک واقعیت است. چرا راه دور برویم به همین تاریخ چندین هزار ساله بشر بنگرید که چگونه به عنوان دین و مذهب دست به کشتار و جنایت زده است و بنام خدا هر چه خواسته اند کرده اند و این حکایت غم انگیز مختص به مذهب خاصی نیست و نبوده است. همه خود را مالک حقیقت می دانسته اند و بنام آن که چه کشتارها نکرده امد. نوع غیر مذهبی آنهم را در سوسیالیسم نوع روسی و چینی اش دیده ایم و این حکایت همچنان ادامه دارد... در ضمن در کامنتدونی شما نمی شود حرف "پ" را نوشت. اول در ورد نوشتم و اینجا گداشتم.

امشاسپندان سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:00 ب.ظ

چه تعریفی ازفمینیسم برای شما کرده اند که این گونه بیراه می اندیشید؟!! این چه اصرار بد و نا میمونی است که دارید به اینکه آی دو دستی مرز بندی های کلیشه ای سنتی مرد سالار را بچسبیم؟! شاید بد نباشد کمی در این باره مطالعه کنید و بدانید که تنها دو گرایش بسیار محدود فمینیستی در پی زن سالاری است که همه ما فمینیست ها هم ان را مذموم می داریم. مطالعه کنیدو جدی میگویم .چون بسیار غلط در این باب می اندیشید:) در ضمن این که من باب میل شما سخن نمی گویم معنایش کم تجربه گی و خامی نیست:)

نثرما سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:18 ب.ظ http://nasrema.blogspot.com

سلام
چرا پینگ نمی کنی؟ من امروز مصادف شدم با ۳ پست! لطف کن و پس از هر بار پینگ کن. خب؟
ضمنا نمی دونم چرا انگار قبلا نوشته ی اینبارت تو ذهنم بود. موافقم.

مهتاب چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:17 ق.ظ

فرناز عزیز :
اگر در نوشتار من توجه کرده باشی من هیچ دفاعی از مردسالاری نکرده ام. به عقیده من هر دو تفکر یک منطق دارند که بی منطقی است! شاید در زمینه انواع و اقسام فمینیسم که شما وارد جزییاتش شده اید چیزی ندانم اما عملکرد حامیان این تشکل را می بینم. حتی خود شما که از آزاداندیش ترینهایشان بودی در مصاحبه با اسد گفتی که همین چند وقت پیش بود که کسی محکم دست تو را کشید و گفت : چرا ..... ( خیلی بچه گانه به نظرم رسید که کسی فکر کند میتواند در این روزگار تنهایی از پس همه ی کارها بر آید ) . من روی سخنم با همین دو آتیشه هاست که متاسفانه در میان تشکلی که فمینیست می نامندش کم نیستند.
ضمنا منظورم از برخورد ناپخته تو بیشتر در ارتباط با واکنشت به اظهار نظر در مورد عکست بود. هر چند اگر دوست داشته باشی به چند مورد دیگر هم اشاره می کنم.... یک فمینیست آنهم در چنین جامعه مردسالاری باید طاقتش بیش از اینها باشد.

[ بدون نام ] چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 10:27 ق.ظ

لطفا نگاهی به حقوق جزایی و کیفری زنان و مردان در زمینه جرایم جنسی بیندازید تا ببینید آیا باز هم نیازی به فریاد کردن نیست؟ فریاد کافی نیست ...باید نعره زد از این تبعیض.

مهتاب چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 02:14 ب.ظ

منهم هر جا تبعیض است با شما هم آوا هستم.... نعره هم میکشم..... هیچ جایی از صحبتم هم روش کنونی را تایید نکردم. خواهش میکنم با دقت بیشتری بخوانید ..... من فقط به نوع عملکرد این تشکلها ایراد میگیرم. این تکروی و تند روی ها چیزی را اصلاح نمی کند........ خسته ام از دست این همایشها و انجمن ها ی نمادین ! که اینچنین نیروهای جوانانمان را تلف می کنند ( دستتان که در کار باشد میدانید همه اش سر کاریست! )...........
من هم در همین جامعه بوده ام. سختی هایش را من هم کشیده ام و می کشم. دنبال راهکار هم هستم ولی این نسخه های فمینیستی اینجا کاربردی ندارد .

امشاسپندان چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 03:49 ب.ظ

بله! دست به سینه نشستن و انفعال لابد نتیجه دارد! جایی هم حرف بسیار نا مربوطی زده بودید مبنی بر اینکه این ها در زندگی شخصی شان موفق نیستند! اولن بحث زندگی شخصی هیچ کس به کار اجتماعی اش مربوط نیست که شما حق قضاوت به خود دهید. دوما لطف کنید و تعمیم ندهید. من که کارم این است و خیلی بیشتر از شما فمینیست از انواع اقسام می شناسم می بینم که اکثریت انها اتفاقن زندگی های شخصی موفقی دارند. هر چند تا موفق را چه دانید!! نمی دانم تا کی می خواهیم مسائل شخصی دیگران را قاطی حیطه عمومی کنیم! در ضمن حد اقل در همین دو سه سال اخیر شامل بسیاری از ثمرات همین فمینیست هایی که به نظر تان تند رو و بیکار و انرژی هدر بده هستند بوده ایم! انصاف هم بد چیزی یست! هیچ چیز بدتر از ان نیست که منفعل شویم و طرفدار قانون یا همه چی یا هیچ چی.

مهتاب چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 04:30 ب.ظ

میگما دو یو آندرستند پرشین ؟
پس لطفا یه بار دیگه این پست منو بخونید ببینید من کی از مرد سالاری دفاع کرده ام ؟ کجا گفته ام که در جامعه ی ما همه چیز همانطور که درست است اجرا می شود ؟ کجا گفته ام که حقوق زنهای ما تمام و کمال پرداخت می شود؟ چرا عادت کرده ایم چیزی را که دلمان میخواهد بشنویم؟ عجیب تر آنکه بعضی دوستان حتی زحمت خواندن را هم به خود نداده اند . خب عزیز جان لطف می کردید و زحمت نظر دهی را هم نمیکشیدید. بهتر نبود؟ .....بگذریم....

و اما این که چه کسی فمنیست را برای من تعریف کرده است؟ من با تعاریف کاری ندارم. نمی خواهم بدانم اولین فمینیست در چه تاریخی قدوم مبارک خود را به عرصه گیتی گذاشتند. تمایلی هم ندارم بدانم که از کارگران شروع شد یا قشر دیگری؟ یا مفهوم فرهنگی آن همان چیزیست که ما از فرهنگ می دانیم یا چیزی متفاوت از آن؟! همه ی این اطلاعات را میتوان به سادگی یک کلیک به دست آورد. چیزی که نمی شود به این سادگیها یافت اینست که نسخه ای که این تشکلها برای جامعه ی ما می پیچند تا چه حد می تواند کاربردی باشد؟
اسد* عزیز می گویند در اروپا دیگر قشر جوان به دنبال فمنیست نیست بلکه به دنبال قدرت است ، این به آن معنا نیست که آنجا هم همه ی مشکلات خانمها حل شده. بلکه نشان از این دارد که آنها نیز دنبال نسخه های عملی تر و قدرتمندتری می‌گردند.
باور کنید من هم در همین جامعه رشد یافته ام. انواع تبعیضهایش را با پوست و گوشت خودم حس کردم و هنوز هم احساس می‌کنم. چه از نوع جنسی و چه از انواع دیگرش! جوانتر که بودم کم هم آوردم . گریه هم کردم. اما خودم را نباختم. خودم را باور داشتم. خودم را باور دارم...... تمام تقصیر ها را هم گردن آقایون نمیندازم. روزی هم به مقامی برسم سعیم را بر انتقام گرفتن نخواهم گذاشت. کوتاهی کرده ایم همه ی ما. مادران ما. مادرانشان........ و صد البته پدرانمان هم با همان باور سالار منشی که از هر نوعش مذموم است ، نهایت استفاده را برده اند...........

اینهم خصوصی برای شما :
ما که بخیل نیستیم خوشبخت باشند الهی ! شما هم باشید ...... ( یادمان باشد فعالیتهای اجتماعی برای چیست؟ مفهوم جامعه را هم در کتاب تعلیمات اجتماعی چهارم دبستان مرور کنید که چیزی نیست جز مجموعه ی واحد های کوچک خانواده. نسخه ای که در مقیاس کوچک جواب ندهد استفاده اش برای مقیاس بزرگتر عاقلانه به نظر نمی رسد!)
نوشته ام را دوباره بخوانید . گفتم مغز افزار را برای خودتان تبیین کنید تا بیراهه نروید. اشتباه است ؟ خوب بروید ... تا هر جا که دلتان میخواهد !

لکنت چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 04:34 ب.ظ http://sadjad2357.persianblog.com

من با خانوم دکتر موافقم و به نظرم، تعصب از عصبیت و عصبیت از تعطیلی تفکر سرچشمه می‌گیرد و به مضاف الیه‌اش هم ربطی ندارد: تعصب مردانه، تعصب زنانه، تعصب مذهبی و ...، به هر اسم و نامی که باشد، یک روی یک سکه‌اند! حتا نه روی دوم آن؛ بعد هم مسلم است که آدم متعصب در زندگی شخصی‌اش دچار مشکل می‌شود؛ باید برای حفظ تعادل خود فکری بکنیم.

نرگس چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:29 ب.ظ

مهتاب جان : از کسی که چنان تعصب چشمانش را کور می کند که حاضر به شنیدن نظرات دیگران نیست انتظار نداشته باش درک کند که چرا گفته ای این افراد در زندگی شخصی خودشان موفق عمل نکرده اند.
انتظار نداشته باش که بداند زندگی شخصی افراد تا آنجا که برای دیگران تز ندهند به خودشان مربوط می شود. یکی نیست بگوید آهای همه ی شما که چنان راه حلهایی ارائه می کنید : این مردان که با شما زیر یک سقفند نمونه ای هستند از یک مرد ایرانی که جامعه از این مدل بسیارش دارد. اگر نمی توانید آن یکی را متقاعد کنید چطور پرچم دست می گیرید و رهرو راهی میشوید که به بیراهه میرود؟
من می فهمم تو چه می گویی. کاش بقیه هم .......

پری کوچک غمگین پنج‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 02:11 ب.ظ http://maktoub.blogsky.com

سلام دخترکی که انگار لقب دکتر را هم به دنبالت یدک می کشی...نازنین در این دیار هر کس به دنبال دلخواسته اش می رود ٬دوست دارد به بقیه هم این راه را نشان دهد تا همراهانش زیاد شوند ٬( حالا به درست و غلط بودن این راه کاری نداریم ) به قولی آدم باید خودش عاقل باشه ! شما نگران انرژی و وقت جوانانی که در این راه تلف می کنند نباش ! بی گمان اگر آنها هم کاری پر آب و نان تر سراغ داشتند به دنبالش می رفتند...حتمن آنها هم برای آینده کاری که می کنند افق روشنی می بینند پس دلسرد کردنشان کار درستی نیست ٬اگر تو این فعالیتها را بیهوده می بینی دلیل نمی شود آنها با تو همگام شوند پس اجازه بده به بهانه های شخصی به کسی برچسب نزنیم.....
اصلن یادم رفت نظر خودم چی بود!!!!! از بس در این کامنتدونی شما یکی یه چیزی گفته و دیگری جوابش را داده !!!نازنینم اینکه اگر خود را باور کنیم صحیح ٬اما قبول کن که هر چه هم به خودباوری برسی اگر اجازه ات دست آقا بالا سری باشد تمام آنچه داری محو خواهد شد ٬تا وقتی در این دیار زنی به خاطر دفاع از شرافتش باید دیه مقتول را هم بدهد٬ خودباوری رنگ می بازد !نمی بازد !؟؟؟؟.....
بگذریم که این قصه ها از بس خوانده شده اند دیگر کسی حوصله شنیدنش را ندارد...
سبز زی !:)

دنیای برتر پنج‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 03:03 ب.ظ http://donyaie-bartar.co.sr

سلام نمی دونم دلیل اینکه نوشتی آقایان نخونن چی بود ولی فکر کنم یه مقدار متناقض گویی بود و بیشتر حرفت با آقایان بود ... اصولا من با سالار بازی مخالفم در هر صورت مطلبت رو خوندم خوشحال میشم پیشم بیای

بانو سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 05:17 ب.ظ

راستش من کاملا باهات موافقم.وقتی خود باوری داشته باشی لزومی به فریاد زدن و مقاله دادن و .... نداری.
من معتقدم زن زمانی میتونه قوانین رو به نفع خودش عوض کنه که قوی باشه از لحاظ مالی فکری و شخصیتی و ....و این غیره اش دیگه بستگی به ذایقه داره!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد